Saturday, June 24, 2017

عربستان سعودی در انتظار پادشاهی جوان



مهمترین خبر سیاسی این هفته نه پرتاب موشک های سپاه پاسداران به سوی داعش بلکه تعیین امیرمحود بن سلمان فرزند 31 ساله ملک سلمان پادشاه کنونی عربستان سعودی به سمت ولی عهدی بود. 

اهمیت این خبر از چند جهت بود: 

1-    سن محمد بن سلمان که در محافل انگلیسی زبان به MbS معروف است. او زمانی که پدرش در سال 2015 به پادشاهی رسید و او را به سمت ولی ولی عهد  و وزیر دفاع قرار داد 29 سال داشت و حالا با انتصابش به سمت ولی عهد  دیر یا زود به عنوان جوان ترین شاه عربستان سعودی در چند دهه عمر خاندان آل سعود به تخت حکومت تکیه خواهد زد.

2-    جاه طلبی محمد وقتی به این نکته دقت کنیم که او تنها فرزند مذکر پدرش یا حتی بزرگترین آنها نیست.

3-    این واقعیت که برای انتصاب محمد ، ملک سلمان از برادرزاده اش و وزیر کشور مقتدر عربستان امیر محمد بن نایف گذشت و او را از همه سمت هایش برکنار کرد حاوی جهت گیری مهمی است. محمد بن نایف برای سالها مرد شماره یک امریکا در ریاض بود و هدایت تمامی اعمال ضد تروریسم و ضد القاعده در عربستان و منطقه تحت نفوذ آمریکا و عربستان را بر عهده داشت. مورد وثوق سازمان سیا CIA بود و حالا رفتن او به این معناست که احتمالا آمریکا هم تصمیم گرفته از محمد بن نایف به نفع محمد بن سلمان بگذرد و یکی دیگر از مهره های کلیدی اش را بازنشسته کند.

4-    اینکه محمد بن نایف پسری ندارد نشان می دهد در صورتی که او به پادشاهی می رسید احتمالا بازهم محمد بن سلمان ولی عهد او می بود هرچند نمی توان با اطمینان گفت اگر او به قدرت می رسید محمد بن سلمان را به عنوان ولی عهد حفظ می کرد. 

5-    ولایت عهدی محمد بن سلمان همچنین با تغییراتی در قانون سلطنتی این کشور همراه بوده که عملا دست شورای سلطنت که وظیفه آن انتخاب پادشاه بعدی از میان فرزندان ملک عبدالعزیز پادشاه اول سعودی بوده را بست و مهمتر اینکه ظاهرا طبق قانون تغییر داده شد پادشاه بعدی فرزند پادشاه قبلی خواهد بود. به این ترتیب اگر محمد بن سلمان موفق شود به پادشاهی برسد نفر بعدی فرزند پسر او خواهد بود.

6-    در تلاش برای کنار گذاشتن نسل قدیمی و کهنه و پوسیده شاهزادگان سعودی، پادشاه همچنین پسر جوان دیگر خودش را به سمت سفیر امریکا در امریکا منصوب کرد و نوه یک برادر دیگر  (که از قضا برادرزاده محمد بن نایف است) را به عنوان وزیر کشور جدید برگزیده است.

از محمد بن سلمان چه می دانیم؟

محمد همانطور که قبلا گفتم تنها فرزند ذکور پدرش یا حتی بزرگترین آنها نیست و چندین برادر تنی و ناتنی دارد. در واقع او برگترین پسر همسر سوم ملک سلمان است. 31 ساله است. از دانشگاه ملک سعود در جده (یا ریاض) لیسانس حقوق گرفته است و معمار جنگ بی فرجام یمن است که پس از به قدرت رسیدن او به عنوان وزیر دفاع راه افتاد و هنوز به هیچ کدام از اهداف از پیش تعیین شده اش نرسیده، نه حوثی ها از صنعا بیرون رفته اند، نه عبد ربه منصور هادی به حکومت بازگشته و نه ارتش من و علی عبدالله صالح از صحنه بیرون رفته اند. تنها دستاورد این جنگ کشته شدن بیشتر از 12 هزار مرد و زن و کودک یمنی؛ ویران شدن خانه ها و زیر ساخت ها و اوارگی میلیون ها نفر بوده است. و حالا یمن در آستانه اعلام قحطی و گرسنگی به همراه اپیدمی وباست. محمد ظاهرا الکل نمی نوشد و حداقل 2 بار ازدواج کرده ولی در مورد جزییات زندگی یا تعداد فرزندانش اطلاعاتی در دست نیست.

برای فهم بهتر ذهن محمد بن سلمان می شود به مصاحبه سال گذشته او با روزنامه اکونومیست چاپ لندن اشاره کرد جایی که او در مورد طرح بلندپروازانه اش به نام سعودی 2030 صحبت کرده که طبق آن عربستان سعودی باید تا 14 سال دیگر کشوری مستقل از درآمدهای نفتی باشد. برای تبلیغ هدف خود، محمد اعداد و ارقام زیادی را با مهارت ردیف می کند و توضیح می دهد که با اصلاحات جدید در قانون سوبسید (یارانه ها)؛ وضع مالیات و اخراج کارگران خارجی و دادن مشاغل آنها به شهروندان سعودی سعی خواهد کرد  طرح های جدید اقتصادی را پیاده کند. جایی دیگر هم در مورد فروش بخشی از سهام شرکت نفتی آرامکو Aramco که بزرگترین شرکت نفتی جهان است حرف می زند تا بتواند هزینه طرح های تحول اقتصادی را فراهم کند.
برخی عقیده دارند طرح محمد بن سلمان اجرا خواهد شد و به موفقیت خواهد رسید و برخی دیگر طرح ها را بسیار بلندپروازانه و محکوم به شکست می دانند خصوصا که عربستان سعودی به خاطر هزینه های جنگ یمن و کاهش قیمت نفت در یکی دو سال اخیر با کاهش بودجه سالانه روبرو بوده است.

طرح های محمد بن سلمان یک شاه جدید را برای آینده عربستان به تصویر می کشد که می خواهد سر بلند کند و به قدرت بزرگ اقتصادی و نظامی (به کمک خریدهای بزرگ و عظیم نظامی از امریکا) تبدیل شود و برای این کار عربستان محبورست رقبای منطقه ای را به شدت کنار بزند. 

 طرح های بن سلمان برای خاموش کردن رقبای منطقه ارعاب و تهدید است: پس قطر که مدتی است موی ماغ عربستان شده است را به همراه نوچه های مصری و اماراتی و بحرینی تحریم سیاسی- تجاری- پروازی-نظامی می کند تا یا این کشور به کمپ تحت رهبری محمد بن سلمان بپیوندد یا اینکه با سخت ترین تنبیه ها روبرو شود. اتفاقی که همین حالا افتاده است. 

دومین رقیب منطقه ای ایران است و راهکار محمد بن سلمان در مورد ایران کشاندن جنگ نیابتی به داخل ایران است. از نظر محمد با کشوری که به دنبال اشاعه ایدئولوژی بازگشت مهدی منتظر است و می خواهد در تمام کشورهای اسلامی حضور داشته باشد و مقدمات آن را فراهم کند نمی شود حرفی داشت. محمد بن سلمان می گوید عربستان از یک سوراخ دوبار گزیده نخواهد شد و شگرد ایران که در زمان های مختلف روسای جمهور تندرو و کندرو رو می کند تا کشورهای دیگر را فریب بدهد برای ریاض رو شده است. او مشخصا از هاشمی نام می برد که با عربستان دوست بود و بعد می گوید در دوره احمدی نژاد ایران به همه کشورهای اسلامی سرک کشید و حالا روحانی آمده تا ما را دوباره فریب بدهد تا بعد از او دوباره یک تندرو بر سرکار بیاید و سایست های توسعه طلبی ایران را ادامه بدهد. 

به این ترتیب معلوم می شود محمد بن سلمان برای رسین به رویای بزرگی عربستان سعودی از هیچ اقدامی حتی جنگ علیه ایران فروگذار نخواهد کرد.

معلوم نیست واکنش بی شمار شاهزاده های سعودی در قبال به قدرت رسیدن احتمالی محمد بن سلمان چه باشد، بخصوص که طبق برخی شایعات ملک سلمان قصد  دارد به نفع محمد از سلطنت کناره گیری کند. در مراسم بیعتی که برای او تدارک دیده اند اکثریت جناح مذهبی و سیاسی و شاهزادگان سعودی با محمد بیعت کرده اند اما خبرها و شایعاتی هم در مورد حبس خانگی تعدادی از آنها که علم مخالفت برداشته اند به گوش می رسد.

به نظر می رسد ملک سلمان به این نتیجه رسیده بود که بعد از او به قدرت رسیدن چند شاهزاده پیر و پاتال یا فردی مثل محمد بن نایف که گفته می شود با وجود قدرت زیادش معتاد به کوکایین است عملا تیشه به ریشه خاندان آل سعود می زند و بجای چند پادشاه در طی چند سال بهترست یک جوان برای چندین دهه (شاید) حکومت کند، جوانی که جاه طلب است، رویای بزرگی عربستان را در سر دارد و برای رسیدن به این طرح حاضر به هیچ مصالحه ای نیست. آدمی که خودش زمانی پلی استیشن بازی می کرده، هم سن بسیاری از جوانان سعودی است و می تواند آنها را بهتر از شاهان پیر درک کند و شاید شاهزاده های پیرو پاتال و جناح مذهبیون و مفتی ها هم با درک همین نگاه با محمد بیعت کرده اند.

و اما فقط می ماند خامی محمد که اولین بار خودش را در جنگ یمن و دومین بار در تحریم قطر نشان داده تا سومین آن چه باشد. محمد جایی گفته است (البته من هنوز نتوانستم این گفته را در منابع خارجی پیدا کنم) که من از دوران کودکی همراه پدرم در جلسات دولتی و حکومتی شرکت می کردم و از این راه تجریه زیادی کسب کردم اما رفتار او نشان می دهد هنوز هم یک جوان 31 ساله است و نه بیشتر و حتی اگر به تخت پادشاهی هم برسد مدت زمان زیادی شاید حداقل یک دهه نیاز دارد تا به تعادل و ثبات و عقلانیت فکری واقعی برای حکومت بر کشوری چون عربستان سعودی برسد.


Saturday, June 3, 2017

آیت الله مایک در مقابل حکومت آیت الله ها



خبر دیروز نیویورک تایمز + در مورد مسئول جدید امور ایران در سازمان جاسوسی آمریکا سیا CIA و متعاقب آن خبر وال استریت ژورنال + در مورد اینکه یک بخش جدید با عنوان ایران هم در این سازمان برای اداره امور جاسوسی مربوط به ایران تشکیل شده احتمالا باعث بروز نگرانی هایی در میان مقامات ایران خواهد شد. حالا هرچند نخواهند به روی خودشان هم بیاورند.  

نکته مهم در مورد این افشاگری ها اینست که نیویورک تایمز یک رسانه نزدیک به دموکرات ها و دشمن ترامپ است و وال استریت ژورنال بر عکس رسانه ای نزدیک به نئوکان ها و جمهوری خواهان و هوادار رییس جمهور دانلد ترامپ است. در واقع نیویورک تایمز با اعلام این خبر به نوعی قصد داشت از برنامه احتمالا جدید دولت امریکا برای فعالیت های جدید و سخت علیه ایران پرده بردارد و ترامپ را جنگ طلب نشان بدهد که WSJ به آنها پاتک زد که چه نشسته اید که حتی مرکز جاسوسی اش هم تاسیس شده است. 

من نمی دانم رسانه های داخلی تا چه حد به این موضوع پرداخته اند یا چه جزییاتی را برای مردم توضیح داده اند اما چیزهایی که اینجا می نویسم از همان مقالات گرفته شده اند: 

به ادعای NYT مسئول جدید ایران در سازمان سیا مایکل د آندرا نام دارد. این اسم واقعی اوست هرچند عکسی از او وجود ندارد. اما چرا اسم واقعی او بیرون آمده است؟ چون هویت او پیشتر بخاطر نقشش در شکار نیروهای القاعده و خصوصا رهبری عملیات کشته شدن اسامه بن لادن لو رفته بوده، هرچند به گفته تایمز عکس اودر میان مسئولانی در اتاق کاخ سفید در این عکس معروف در زمان عملیات شکار بن لادن گرفته شده وجود ندارد و او آن روز مشغول اجرای عملیات از مقر خود سازمان سیا در لانگلی ویرجینیا بوده است. 


اتاق عملیات کاخ سفید- 1 می 2014- روزی که اسامه بن لادن کشته شد




در مورد مایکل د آندرا چه می دانیم؟ 

NYT  از د آندرا با لقب های ایت الله مایک و شاهزاده تاریکی اسم برده، اما جزییات بیشتر از او در این لینک واشنگتن پست + در سال 2012 منتشر شده است. این قسمت را احتمالا رسانه های ایران چاپ نمی کنند اما د آندرا که در طی یکی از ماموریت هایش با زنی مسلمان آشنا و با او ازدواج می کند تغییر دین داده و خودش مسلمان است. البته به ادعای کسانی که در مورد او حرف زده اند هیچ وقت رفتارهای دینی اسلامی مانند نماز (یا احتمالا روزه) از او ندیده اند اما همیشه یک تسبیح در دستش دارد و با آن بازی می کند. شاید مسلمان بودنش برای سفر کردن به به کشورهای مسلمانی مانند عربستان سعودی هم بکارش می آید. از سویی دیگر او یک سیگاری قهارست که برای سالها آنرا ترک کرده بود اما پس از انتصابش به عنوان مسئول امور القاعده دوباره سیگار کشیدن را از سر می گیرد. 

د آندرا متولد ویرجینیاست و خانواده اش از 2 نسل پیش همکاران سیا بوده اند، ظاهرا در اواخر دهه 50 یا اوایل دهه 60 زندگی است، یک آدم به شدت کاری است ویک تخت خواب جمع شو به وسایل اتاق کارش در لانگلی اضافه کرده است. به گفته همکارانش تنها تفریحش کارش است. 

 3 دلیل عمده برای شهرت د آندرا وجود دارد: 

1- او کسی است که عملیات های هواپیماهای بدون سرنشین امریکا در پاکستان را به شدت افزایش داد و از تعداد 3 حمله در سال
 2006 به تعداد 117 حمله در سال 2010 در دوران ریاست جمهوری اوباما رساند. او همچنین سیاستی که بر مبنای آن باید حتما از حضور یک هدف خاص در گردهم آیی های شبه نظامیان والقاعده و طالبان مطمئن می شدند تا حمله را انجام بدهند کنار گذاشت و گفت هرکجا یک یک دسته القاعده ای جمع باشند هدف ما برای حمله با هواپیماهای بدون سرنشین است. این سیاست باعث کشته شدن تعداد زیادی از عوامل القاعده در پاکستان و افغانستان شد. 

2- د آندرا با همکاری سرویس اطلاعاتی اسراییل موساد در ترور عماد مغنیه نفر دوم حزب الله لبنان در قلب دمشق نقش داشته است. 

3- د آندرا بعد از سال 2001 و جنگ امریکا علیه تروریزم در برنامه انتقال مظنونان تروریستی به زندان های سیا در خارج از آمریکا و شکنجه آنها شرکت داشت. هرچند طبق قوانین امریکا هیچ کدام از مسئولان و مامورانی که در شکنجه و مسائل مربوط به مظنونان تروریزم شرکت داشتند هرگز بخاطر اقدامات شان تحت تعقیب قرار نخواهند گرفت و حتی هویت شان هم فاش نخواهد شد. 

فعال شدن بخش ایران در سازمان سیا هم می تواند نوید دهنده اقدامات جدید امریکا علیه ایران باشد؛ هم به نوعی هشدار به ایران و  کمی ترساندن آن باشد. اما واقعا مقصود آمریکایی ها در دهه چهارم حکومت جمهوری اسلامی و بعد از توافق هسته ای چه می تواند باشد امر دیگریست. بخصوص که ایرانی ها از سیا هرگز دل خوشی نداشته اند و اسم سازمان سیا یادآور سالهای حکومت شاه و اوایل انقلاب است. اما بهرحال می تواند مقامات کشورمان را در مورد اینکه آمریکا دوباره وارد فاز براندازی حکومت جمهوری اسلامی شده ؛ نگران کند. از این به بعد ممکنست دور جدید سخت گیری ها در شبکه های اجتماعی  و تلاش برای از بین بردن هرگونه رابطه سیا با افرادی در داخل ایران شدن خواهد گرفت و حتی ممکنست تعداد افرادی که به جرم جاسوسی دستگیر می شوند هم بیشتر شود.

NYT در مقاله اش توضیح داده که د آندرا نقش سیاست گذار در قبال برنامه های سیا در ایران را ندارد بلکه فقط عامل اجرای آنهاست. در واقع سیاست گذاری را همین دفتر جدیدی که WSJ در موردش توضیح داده که مرکز گردهم آیی کارشناسان، تحلیلگران و عوامل میدانی و عملیاتی مربوط به ایران است، انجام خواهد داد و د آندرا و افرادش مجری برنامه ها و چگونگی اجرا شدن آنهاست.