Saturday, September 25, 2010

ظهور و سقوط امپراطوری روم

فواره ای بود که زیادی به هوا رفته و خیلی بلند شده بود . آن فواره دیگرعملا از نقش فواره بودن خارج شده و طغیان کرده بود. آن فواره سرنگون شد !

Monday, September 20, 2010

نگاهی به تاریخ جهان-1 *



در تاریخ جهان رژیمی وجود داشت به نام آپارتاید مستقر درآفریقای جنوبی. این رژیم درست سال 1948 تاسیس شد و اساسش برجدا سازی یا تبعیض نژادی بود که ریشه های آن به دهه 30 و 40 میلادی و حتی پیش تر از آن به دوران استعمار هلندی ها و بعد بریتانیایی ها برمی گشت. بهرحال رژیم آپارتاید مردم آفریقای جنوبی را به سه دسته تقسیم کرده بود :" سیاهان یا بانتو ها" ، "سفید ها" و "رنگین پوستان" که اعقاب هلندی وبریتانیایی هایی بودند که با مردم محلی مخلوط شده بودند. البته بعدا دست بندی
چهارمی به نام "اسیایی ها" که عمدتا هندی و پاکستانی ها را در بر می گرفت هم تعریف شد. بر اساس قوانین نژادی که این رژیم در دهه 50 میلادی تصویب کرد تبعیض و جدا سازی نژادی طیف وسیعی از فعالیت ها و مسائل را در بر می گرفت :
سیاهان حق رای نداشتند ؛ هردسته از اقلیت های قومی باید در منطقه و سرزمین های خاصی زندگی می کردند ، مشاغل برای گروه های نژادی خاص تعریف شده و متفاوت بود . غیر سفید ها در مناطق خاصی زندگی می کردند که از نظر اقتصادی و فرهنگی و توسعه قابل بهره برداری نبودند ، حق مالکیت زمین هم از آنها گرفته شده بود بطوریکه 80% زمین های این کشور در مالکیت سفید پوست ها بود و باقیمانده هم بین قبایل تقسیم شده بود بطوریکه در انتهای دهه 50 میلادی هر سیاه پوستی باید متعلق به یک قبلیه می بود و معلوم است که همین نظام قبلیه ای بین سیاهانی که هیچ نداشتند و شاهانی که دست نشانده همین رژیم بودند باعث چه رقابت و کشمکش هایی می شد. تبعیض از طریق جداسازی مشاغل به جداسازی در اماکن عمومی ، مراکز آموزشی و نهایتا به حذف سیاهان از صحنه سیاسی ودولتی انجامیده بود . هر صدای مخالفی خصوصا از جانب گروه های سیاسی سیاه پوستان و همچنین سفید پوست های همراه با آنها شدیدا سرکوب می شد.



مخالفان هم به روش های مختلفی ازجمله خشونت ، تظاهرات ، اعتصاب وحتی خرابکاری دست می زدند تا اعتراضشان را نشان بدهند. این بود که بیشتر فعالان سیاسی منجمله نلسون ماندلا 27 سال را پشت میله های زندان گذراندند . ذکر این نکته بد نیست که حزب کنگره ملی به رهبری نلسون ماندلا از سوی دولت آفریقای جنوبی به عنوان حزبی تروریست لقب گرفته بود و کشورهایی مثل امریکا آنها را در لیست سازمان های تروریستی قرار داده بودند.
بهرحال این وضع و سرکوب شدید و تبعیض تا آنجا ادامه پیدا کرد که بتدریج صداهای گوناگونی از سراسر جهان بلند شد .در سال 1961 آفریقای جنوبی از گروه کشورهای مشترک المنافع بریتانیایی رانده شد و در1985 امریکا و انگلیس تحریم های هوشمندی را علیه این رژیم وضع کردند که با همراهی بقیه جامعه بین المللی همراه شد . در 1990 دولتی بر سر کار آمد که هدفش آشتی ملی ،اصلاحات و بازگرداندن دوباره حقوق سیاهان بود. نلسون ماندلا همان سال از زندان آزاد شد و در 1994 دکلرک رییس دولت آفریقای جنوبی از بین رفتن سیستم آپارتاید را اعلام کرد ؛ قانون اساسی بازنویسی شد ؛ در اولین انتخابات آزاد تاریخ این کشورکه سیاهان هم حق رای داشتند نلسون ماندلا به ریاست جمهوری برگزیده شد و .... و باقی را همه می دانند.


در تاریخ رژیمی وجود دارد که سال 1948 تاسیس شده ، دوست رژیم آپارتاید بود و خودش آپارتایدی دیگر است. تقریبا تمام مشخصات آن تبعیض نژادی دیگر در آن اجرا می شود بجز اینکه این یکی خود را علنا و با پررویی تمام تنها دموکراسی موجود در خاورمیانه معرفی می کند که البته با در نظر گرفتن همسایگانی چون فرعون مصر و شاهان اردن و سعودی خیلی پربیراه هم نمی گوید.
بهرحال روندی که برای آپارتاید شروع شده بود برای این هم شروع شده: چند روز پیش در انگلیس اتحادیه فروشگاه ها تصمیم گرفتند کالاهایی که از شهرک های اشغالی در کرانه غربی به اروپا صادر می شوند را، تحریم کنند و قراربر این شد بیشتر فروشگاه های زنجیره ای در انگلیس به این تحریم بپیوندند. حالا هم این خبر منتشر می شود که هلند به هیات شهرداران اسراییلی اجازه ورود به این کشور را نداده چون در این هیات شهرداران شهرک های یهودی نشین عضویت داشتند . شاید چون خود هلندی ها که زمانی استعمارگر آفریقای جنوبی بودند و نظام تبعیض را پایه گذاری کردند از همه بهتر می دانند عواقب این کار چیست و واقعیت کجاست .
به این ترتیب شمارش معکوس این نظام جعلی و نژاد پرست آغاز شده و فلسطینی ها به کمی مقاومت و صبر،همدلی والبته اتحاد بیشتر نیاز دارند. آدم هایی مانند مروان برغوثی هستند که سالهاست در زندان های اسراییل زندانی اند و روزی آزاد خواهند شد. اما اینکه آیا دکلرک دیگری در اسراییل پیدا می شود یا نه را زمان تعیین خواهد کرد هرچند غیر ممکن است که نباشند.

نهایت آنکه : سنای امریکا در دهه 90 میلادی تصمیم گرفت نام حزب کنگره ملی آفریقا را از لیست سازمان های تروریستی پاک کند ولی ظاهرا در سال 2008 هنوز هم این لیست مسخره که نام هایی همچون حماس و حزب الله به درخواست اسراییل و اجابت امریکا در آن هستند هنوز هم به روز نشده بود چون ماندلا بازهم برای ورود به امریکا نیازمند اجازه خاص بوده بطوریکه صدای وزیر خارجه وقت هم در می آید . + و ثابت می کند امریکا با وجود اینکه مهد تکنولوژی است اما طبقه حاکم صحنه سیاسی اش هنوز هم از جریان روز دنیا بیست سالی عقب هستند و همین باعث می شود نخواهند قبول کنند جهان دیگر آن جهان قبل نیست چون

آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت!



**در همین رابطه : بنال وطن +



* نگاهی به تاریخ جهان : کتابی نوشته "جواهر لعل نهرو" از رهبران ضد استعمار بریتانیا و نخست وزیر هند.

Sunday, September 12, 2010

قصه ما به سر نرسید


این خبر را امشب رویترز کار کرده :

امریکایی هایی که در خلال جنگ سال 1990 کویت بدست رژیم صدام حسین اسیر شدند قرارست از عراق خسارت بگیرند و بودجه ای 400 میلیون دلاری از محل درآمدهای فروش نفت عراق برای این کار کنار گذاشته شده ( یا می شود ) .همانطور که در خبر آمده 5 درصد از عواید فروش نفت عراق که تحت بند 7 منشور سازمان ملل همچنان تحت تحریم است به حساب کویت ریخته و به عنوان خسارت جنگی به این کشور پرداخته می شود. ظاهرا کویت ( یا کویتی ها ) حدود 20 میلیون دلار بابت جنگ از عراق طلبکارند. عراق بیشتر از 15 سالست در حال پرداختن این خسارت هاست و حالا دارد عقیده دارد وقتش رسیده کویت باقیمانده را ببخشد تا آنها خرج بازسازی و کمک به مردم بکنند اما امریکا که از سال 2008 قرارست تحریم های عراق را لغو کند ( و هنوز نکرده ) بازهم پشت کویت است تا این کشور خسارت های جنگی را تمام و کمال بگیرد.

حالا مقایسه کنید وسعت کویت نیم وجبی را با ایران ؛ خسارت های این کشور را در مقایسه با ایران ،خیانت های این کشور را در حق ایران . با یک سرچ که من همین حالا موقع نوشتن این پست انجام دادم - که البته اطلاعات چندانی هم دستم را نگرفت- جایی دیدم نماینده ای عنوان کرده ایران می تواند ادعای یک تریلیون دلار هم بکند - یعنی 1000 میلیارد دلار- از طرفی جایی دیگر 150 میلیارد دلار در نیمه جنگ و زمانی که پیشنهاد صلح اول را داده بودند پیشنهادشده و این یعنی ابعاد واقعی خسارت های جنگی ایران هنوز هم برآورد نشده و پرونده اش عمدا پشت کمدهای سازمان ملل افتاده ، گم شده و خاک می خورد.....
از طرفی عراق در حدود 30 - 40 میلیارد دلار از کشورهای عربی خلیج فارس به عنوان وام در زمان جنگ که بخشی از پول کویت هم شامل همین وام هاست. ( این از ویکی پیدیا ) و نهایتا اینکه دستگاه دیپلماسی ما توی دلش ذوق می کند که شیعه ها درعراق روی کارند و مثلا بین آنها خیلی نفوذ دارد و با این نفوذش که امریکایی ها هرروز توی بوق و کرنا می کنند هنوزهم نتوانسته یک دولت باب میلش را در عراق روی کار بیاورد . ملت دلشان خوش است راه کربلا بازست و می روند و پول می ریزند آنجا و آنکه پول واقعی را می گیرد کویت است و سربازان امریکایی که توی زندان های عراق بهشان سخت گذشته ! و یک عدد از آن شکنجه هایی که سر ایرانی ها آمد را حتی در کابوس هایشان هم تجربه نکرده اند و تازه این از اسرای ایرانی و باقی خسارات جنگ بماند و ما مثلا نمی خواهیم دولت شیعه عراق بخاطر ادعاهای مالی ما در مضیقه بیفتد اما اگر ادعاهای کویت و بقیه را دادند صورتمان را برمی گردانیم که نبینیم !!!!!

من حتی متعجبم ما با اینهمه اهن و تلپ چرا تابحال بخاطر جنگ نفتکش ها و حمایت های مالی امریکا از عراق یک پرونده بین المللی علیه امریکا باز نکرده ایم ؟ دست کم شکایت که می شد کرد ؟ هرچند نخواهند رسیدگی کنند ولی صدایی که بلند می شد !
در ضمن این نکته را بگویم که داستان برنامه نفت در برابر غذای عراق داستانی پر از آب چشم است ؛ نفت عراق را مثلا از صدام می گرفتند که بجایش غذا بدهند و عراق نتواند خرج تسلیحات کند ، مقداری را در حساب های پس انداز در امریکا نگه می داشتند و مقدار کمی را هم به دولت صدام می دادند که او هم معلوم است خرج چه چیزهایی می کرد مثل قصرها و بقیه تفریحات خود و خانواده و آدم هایش و به دست مردم بصورت قطره چکانی می رسید. از طرفی معلوم شد پسر کوفی عنان دبیر کل اسبق سازمان ملل هم با تیمی از همان سازمان مللی ها و امریکایی ها مقدار بسیاری در این برنامه اختلاس کردند و پول بالا کشیدند که باعث بی آبرویی دبیر کل شد و نهایتا اخیرا فاش شد مقدار زیادی از پولهایی که در دست پنتاگون در حساب ذخیره عراق بود - چیزی حدود 9 میلیارد دلار- و بایدخرج بازسازی عراق می شد هپلی هپو شده و به عبارت بهتر معلوم نیست برسرش چه آمده است.

و ما ماندیم و حوضمان:
ایران ماند و مردم مظلومش که جز خدا نمی داند بر سرشان چه رفت ، و آنها هم هیچوقت در تمام این دنیا پناهی جز خدا نداشتند و ندارند ، جنگی که نابرابر به آنها تحمیل شد : جنگی که بود ، جنگی که هست و اگر پایش بیفتد در آینده هم خواهد بود. کلاغه هنوز مانده تا به خانه اش برسد.



پی نوشت : قصد پا کردن در کفش دیپلماسی نبود که بس بزرگ و گشادست و به پای ما نااشنایان به رموز دیپلماسی سخت لف لف می زند اما نظر که می توان داد ؟

Thursday, September 9, 2010

ادب مردان سیاست


سه هفته قبل در استرالیا انتخابات پارلمانی یک سال زودتر از موعد برگزار شد که در آن دو حزب عمده رقیب بودند . حزب کار( کارگر) به رهبری نخست وزیر خانم جولیا گیلهارد که 72 کرسی کسب کرد ؛ ائتلاف محافظه کاران مخالف دولت به رهبری تونی آبوت که 73 کرسی کسب کرد و احزاب مستقل که رویهم 5 کرسی شدند. از آنجا که شرط تشکیل دولت داشتن 76 کرسی بود بنابر این سه هفته طول کشید تا یکی از احزاب مستقل به محافظه کاران و دو تای دیگر به کار پیوستند و خانم گیلهارد دو روز پیش دوباره مامور تشکیل کابینه شد.
بعد از آن تونی آبوت رهبر ائتلاف مخالف یک نطق خبری کرد که من ترجمه بخشی از آن را می آورم :

" متاسفانه ائتلاف ما با وجود کسب کرسی های بیشتر موفق به تشکیل دولت نشد و همین کمی ناراحتمان کرد ولی این سیستم سیاسی کشورماست . مطمئنا دلسردی من به نتیجه کسب شده از انتخابات ، ارتباطی ندارد وتنها اعتقادم به سیستم سیاسی ای که همیشه به آن ایمان داشتم را بیشتر می کند.
به نخست وزیر گیلهارد برای بازگشتش به قدرت تبریک می گویم و بخاطر کشورمان امیدوارم او در این دوره حکومتداری ، نخست وزیری موثر و قوی باشد. بخاطر کشورمان امیدوارم حزب کارگر در این دوره پارلمانی از 3 سال گذشته بهتر عمل کند و بازهم بخاطر کشورمان امیدوارم این حزب قادر به یافتن منشا مشکلات استرالیا و حل انها باشد. از 1.5 میلیون نفری که به مارای دادند و باعث شدند از رقیب 70 هزار رای بیشتر داشته باشیم متشکرم و ..... "


شاید بهتر باشد ضرب المثل " ادب مرد به زدولت اوست " را به " ادب مرد بعد از انتخابات معلوم می شود " تبدیل کنیم.

همین !

ب